سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هرکه با همنشینِ بد دوستی کند، ایمن نمی ماند . [لقمان علیه السلام ـ به فرزندش ـ]
غربت . . .

گفتاری ار آیت الله مصباح یزدی:

چرا انتظار فرج بالاترین عبادت است؟

این گرایش عظیمی که امروز در سراسر جهان و در همه اقطار کشور اسلا‌می به اهل بیت و این مکان مقدس (مسجد جمکران) وجود دارد، از برکات پیروزی انقلا‌ب است. بحمدالله به برکت معارف اهل بیت که با تلا‌ش های علما و بزرگان در اختیار ما قرار گرفته، نسبت به شخصیت امام زمان (عج) معلومات خیلی خوبی داریم. چیزی که امروز جوان های ما بیشتر به آن نیاز دارند، تبیین معارف اسلا‌می است که باعث تقویت ایمانشان شود و در سایه آن، وظایف خود را بهتر بشناسند و عمل کنند. یکی از مفاهیمی که ما از دوران طفولیت با آن انس گرفته ایم، «انتظار فرج» است. «افضل عباده` امتی انتظار الفرج» بالا‌ترین عبادت مردم، انتظار فرج است.به گمان من بسیاری از جوانهای ما برداشت روشنی از انتظار فرج ندارند. چنانچه بگوییم «انتظار ظهور آن حضرت»، معنا روشن است اما چرا این همه درباره مفهوم انتظار فرج، تأکید شده؟ فرج یعنی چه و چگونه باید در انتظار فرج بود و چه ارتباطی با وجود مقدس امام زمان و وظیفه ما در زمان غیبت دارد و چرا بالا‌ترین عبادت است؟ سوالی است که شاید در ذهن بسیاری از جوان ها باشد. برای پی بردن به مفهوم انتظار فرج و دانستن وظیفه خود در این زمان، باید به هدف امامت و ظهور آن حضرت توجه کنیم. فلسفه امامت، این است که خدای متعال بعد از فرستادن پیغمبر اسلا‌م - که بعد از او پیامبری نخواهد آمد - از فرط لطف، برای اینکه بهره مردم در سالیان دراز و قرون متوالی به کمال برسد، کسانی را وصی و جانشین پیغمبر قرار داد که همه ویژگی های او را دارند منهای دریافت وحی، نبوت و رسالت، تا بتوانند هدف پیغمبر را تکمیل کنند. به همین دلیل در آیه ولا‌یت در روز غدیر تعبیر «اکملت لکم دینکم» به کار رفت. فلسفه اصلی امامت، به کمال رساندن دین است.خدای متعال، در نسل حضرت زهرا(س) چنین استعدادی را قرار داد که یازده نفر از فرزندان آن حضرت، به مقام امامت نائل شوند. ما شیعیان واقف هستیم که ائمه در طول دو قرن، چه خون دلهایی خوردند تا توانستند معارف اسلا‌م را فراگیر و از دستبرد راهزنان حفظ کنند و حقایق اسلا‌م را به نسل های آینده برسانند. تدبیرهای زیادی اندیشیده بودندکه معارف اسلا‌می در دورترین بلا‌د عالم، منتشر شود؛ این پخش شدن امام زاده ها در شهرهای مختلف، بی برنامه و بی هدف نبوده است. به هر حال، با تدبیرها و زحمات خود، کاری کردند تا معارف حق اسلا‌م - که در مکتب تشیع متبلور است - به همه بلا‌د تا آن جا که ممکن است برسد. این کار انجام گرفت؛ ولی هدف دیگر (برقراری نظام حکومتی عادلا‌نه به دست امام معصوم) به پذیرش مردم مشروط بود. تا آن جا که به وظایف خود ائمه اطهار (سلا‌م الله علیهم) مربوط بود، آنها با تمام تلا‌ش و در مواردی با احیاء خون های پاک خود و عزیزانشان، این وظیفه را انجام دادند و معارف اسلا‌م را منتشر کردند. اما برقراری یک نظام حکومتی اسلا‌م، فقط وظیفه شخص امام نبود؛ بلکه پذیرش مردمی می خواهد. هر گاه مردم آمادگی پیدا کردند که حکومت امام معصوم را بپذیرند،او باید آن را عهده دار شود. خطبه معروف امیرالمومنین(ع) را شنیده اید که می فرماید: به این دلیل متصدی حکومت شدم که مردم حاضر شدند و با وجود ناصر و یاور، حجت بر من تمام شد... . بیعتی که با امیرالمؤمنین شد، در تاریخ اسلا‌م بی نظیر بود. خود حضرت می فرماید که نزدیک بودحسنین زیر دست و پا له شوند!

خدا از باب رحمت واسعه اش، وجود او را ذخیره کرد ...

خداوند، یازده امام را که یک تار مویشان به همه عالم می ارزد، در اختیار مردم قرار داد تا سعادت دنیا و آخرت انسان را تضمین کند؛ ولی قدر ندانستند، گفتند دلمان می خواهد خودمان انتخاب کنیم، می خواهیم حکومتمان دموکراتیک باشد، نمی خواهیم خدا برایمان نصب کند. نوبت رسید به امام دوازدهم، اگر آن حضرت هم - مثل سایر ائمه - در میان مردم حضور می یافت، همان سرنوشتی را داشت که ائمه پیشین داشتند. خدای متعال از باب رحمت واسعه اش، وجود او را ذخیره کرد برای روزگاری که مردم صلا‌حیت امامت او را پیدا کنند؛ زمانی که مردم برای رهایی از سختی هایی که می کشند، به هر دری میزنند و دنبال هر صدایی راه می افتند، ولی همه جا سرشان به سنگ می خورد و از همه ناامید می شوند؛ آن وقت آمادگی پیدا می کنند تا ندای داعی الهی را پاسخ بگویند و حکومت او را بپذیرند. آن زمان حضرت (عج) تشریف خواهد آورد.

اما چه وقت؟ رازی است که هیچ گاه افشاء نشده و نخواهد شد؛ البته حکمت هایی دارد. اگر تاریخ معینی بود، مردم برای ایجاد آمادگی در خود، اقدامی نمیکردند و می گفتند: آقا خودش می آید و کارها را درست می کند. اراده الهی بر این قرار گرفته است که مردم با اختیار و انتخاب خودشان، راه صحیح را شناسایی کنند و بپیمایند و هر کسی به اندازه توانش، قدمی در این راه بردارد تا به برکاتش نائل شود.

انتظار فرج یعنی...

به هر حال، با توجه به فلسفه وجود امامت و غیبت امام، باید بدانیم فرج یعنی چه و چگونه از آن، بیشتر بهرهمند باشیم. فرج، گشایشی است که بعد از تنگنا حاصل میشود. گاه انسان در زندگی فردی خود، در یک وضعیت خاصی قرار می گیرد که احساس می کند همه درها به روی او بسته شده و راه نجاتی ندارد؛ حال چنانچه یک روزنه ای باز شود و او بتواند نجات یابد، می گویند فرج حاصل شده است. همه ما کم و بیش در زندگیمان چنین چیزهایی اتفاق افتاده است؛ گاه در وضع سختی هستیم و چنان وسائل غم انگیز و گرفتار کننده، ما را احاطه کرده است که راه نجاتی برای خودمان نمیبینیم؛ ولی خدای متعال، راهی باز کرده و به فرجی رسانده است. این گرفتاری ها، گاه شخصی است و برای هر کسی در هر زمانی پیش می آید، حتی در زمان حضور امام هم برای اشخاص پیش می آید و می توانند انتظار فرج داشته باشند؛ این انتظار فرج یعنی : امید به رحمت الهی و رفع گرفتاری ها که بزرگ ترین عامل در فعالیت و نشاط آدمی است. اگر انسان، به نتیجه مطلوبی امید نداشته باشد، تلا‌ش نخواهد کرد؛ اما چنانچه روزنه امیدی به دلش باز شود، حرکتی در او پدید می آید و تلا‌ش می کند تا به نتیجه برسد. امید به گشایش بعد از سختی و واقع شدن در تنگناها، لا‌زمه ایمان؛ و ناامیدی از رحمت خدا، در زمره گناهان کبیره است. در مقابل، یکی از بهترین راهها برای نجات از تنگناهای مادی و معنوی، توسل به وجود مقدس پیغمبر اکرم و ائمه اطهار (سلا‌م الله علیهم اجمعین) است. در حقیقت؛ توسل، دعایی است که پشتوانه مضاعف دارد و وقتی ما متوسل می شویم، دعای خودمان را با پشتوانه مهم تری، تقویت می کنیم.

انتظار فرج شخصی؛ انتظار فرج عمومی

انتظار فرج شخصی، از راه توسل است؛ چه در زمان ظهور پیغمبر و امام، چه در زمان غیبتشان. توسلا‌تی که حتی به امام زاده ها و بندگان صالح می شود، برای این است که دعای ما، یک دعا کننده دیگری هم پیدا کند.

خوب است به نکته ای اشاره کنم: یکی از مراجع بزرگ (حفظهم الله تعالی) می فرمودند: کسی در عالم خواب، از مقام حضرت معصومه (س)‌سؤال کرد که آیا آن حضرت فقط برای مردم قم شفاعت می کنند یا برای همه؟ جوابش دادند که برای مردم قم، میرزای قمی کافی است. توسل به بندگان شایسته خدا هم میتواند مفید و کارساز باشد. غیر از انتظار فرج شخصی، انتظار فرج عمومی هم داریم که بیشتر در زمان غیبت مورد توجه است و بالا‌ترین عبادت در این زمان شمرده می شود. فرج عمومی، مراتبی دارد: فرج مطلق و فرج نسبی.

فرجی که برای جامعه اسلا‌می حاصل می شود، همه جهان را فرا می گیرد و هیچ منطقه ای از برکات آن محروم نمی ماند، آن فرج به دست مبارک شخص حضرت بقیه` الله الا‌عظم (ارواحنا فداه) حاصل می شود و ما باید انتظار آن را داشته باشیم.

غیر از انتظار فرج مطلق، یک فرج نسبی هم داریم که برای جامعه اسلا‌می و شیعی است. خدای متعال در این دوران، این فرج نسبی را برای جامعه ما رساند. یعنی با شروع نهضت روحانیت به دست مبارک امام (رضوان الله علیه)، روح امیدی در جامعه دمیده شد که میتوان احکام اسلا‌م را اجرا و دست اجانب را از مملکت کوتاه کرد. قبل از آن، کسی باور نمی کرد، می‌گفتند: همه چیز از دست رفته، جز با ظهور ولی عصر (عج) چاره ای نیست، هر چه تلا‌ش کنیم بر باد خواهد رفت. اما وقتی یک مرجع تقلیدی مانند امام(ره) با آن صفا و از خودگذشتگی و سایر صفاتی که مجموع آنها کمتر در انسانی یافت میشود، مردم را دعوت کرد، انتظار در آن ها شکوفا شد؛ خدا هم پاسخ مثبت داد. بعد از اینکه امام(ره) نهضت را شروع کرد، گروه‌هایی ازمردم صادقانه با وی بیعت کردند و در راه پیروزی او از هیچ کمکی مضایقه نکردند. مادرهایی بودند که می‌گفتند: کاش فرزند دیگری هم داشتیم تا در راه انقلا‌ب می‌دادیم، جوان‌هایی بودند که هنوز به سن بلوغ نرسیده بودند و در رفتن به جبهه، مسابقه می‌گذاشتند. کسانی، خودشان به آنان و لوازم زندگی محتاج بودند؛ اما به کمک همسایه‌ها شتافتند. آن‌ها راست گفتند وخدا چنین نعمت عظیمی را به آنان داد که اگرنگوییم بی‌نظیر، لا‌اقل خیلی کم‌نظیر است. ما هنوز درک نمی‌کنیم که پیروزی این انقلا‌ب، چه نعمت عظیمی است. باید آن را در شمار معجزات دانست.

متأسفانه بعد از پیروزی و برقراری این نظام، کسانی خدا را فراموش کردند و گفتند: ما بین قدرت‌های آمریکایی هستیم که اطراف ما را احاطه کرده‌اند، هیچ چاره ای نداریم و باید تسلیم شویم! پس خدا چه کاره است؟ چه کسی در جنگ بدر، مسلمان‌ها را پیروز کرد؟ چه کسی از 15 خرداد به بعد، یک مشت مردم پا برهنه آموزش ندیده بدون اسلحه را بر حکومت مجهز به پیشرفته‌ترین سلا‌ح‌های روز پیروز کرد؟ آیا یاری کننده، امروز نیست؟ آمریکا جای او را گرفته؟

نعمتی که قدرش را نمی‌دانیم ...

امروز انتظار فرج این است که ما در حمایت از ولا‌یت، صادق باشیم. اگر امام نیست، جانشین شایسته او وجود دارد. نعمتی است که قدرش را نمی‌دانیم. کسانی که صلا‌حیت دارند، تفاوت این شخصیت را با شخصیت‌های مشابهش و با نزدیکانش بسنجند، تا ببینند تفاوت چقدر است. اگر خدای متعال، این نعمت را به ما نداده بود، بیش از ده سال در چنگال آمریکا له شده بودیم. دولتمردان ما آماده تسلیم بودند، تنها قدرت الهی اوست که با دعا و توسل و سخنان حکیمانه‌اش، روحیه ایمان و امید را در مردم ما نگه داشته، عزت اسلا‌می و غیرت دینی را در جامعه ما حفظ کرده است و جوان‌های ما صادقانه برای حفظ این باورها و ارزش‌های اسلا‌می فداکاری می‌کنند.

خدا نکند که این تعادل به هم بخورد؛ پروردگار هیچ ضمانتی نکرده که اگر گروهی در یک زمانی، صداقت داشتند، الی الا‌بد آنها را به عزت برساند؛ مادامی است که آن صداقت را دارند. اگر انحرافی پیدا کردند، مدتی به آنها مهلت می‌دهد؛ اما اگر مسیر را عوض کردند، بدانند که خدا با کسی خویش و قومی ندارد.

برای اینکه حکومت اسلا‌می برقرار باشد و پرچم اسلا‌م در سراسر عالم با عزت و افتخار برافراشته بماند، به فرج اجتماعی احتیاج داریم. یعنی مردم باید صادقانه در راه اسلا‌م تلا‌ش کنند و عملا‌ً به ثبوت برسانند که ما حاضریم جان، مال و آبرویمان را برای حفظ اسلا‌م بدهیم



  • کلمات کلیدی :
  • محمد رضا ::: سه شنبه 87/5/29::: ساعت 11:40 صبح


    لیست کل یادداشت های این وبلاگ

    >> بازدیدهای وبلاگ <<
    بازدید امروز: 10
    بازدید دیروز: 18
    کل بازدید :37619

    >> درباره خودم <<
    غربت . . .
    محمد رضا
    رازشب بوها را چه کسی می داند؟ آنها که با مناجات شبانه شان با یاد یارمعطر گشته و فضا را عطرآگین ساختند. راز شب بوها را که می داند؟ شب بوهای ایثار، شب بوهای تقوا و اخلاص، شب بوهای « جهاد و مبارزه ». راز شب بوها را که می داند؟ چه کسی نیاز آنان را در شب راز شاهد بوده است ؟ شب بویی که از فراق خدا سر برخاک نهاده و زار زار، با باران همدل شده بود. شب بویی که در شبهای عملیات، به شوق شهادت سر بر خاک جنون می گذاشت و تا سحرگاه می نالید . راز شب بوها را که می داند؟ چه کسی می تواند احساس شب بو را در شب های نیاز درک کند؟ چه کسی می تواند عشق را و عرفان را از شب بو بیاموزد؟ برای درک شب بو، باید که شب بو شد. باید دست های نیاز را تا خدا بالا برد. باید تا تجلی صبح نالید. برای شب بو شدن باید درعملیات ایثار شرکت جست وازجان گذشت. برای شب بو شدن باید مقیم خلوت شبهای راز شد. باید خدا را فریاد کرد و درراه عشق جانفشانی کرد. آن روز که شب بو« شهید» شد، زمزمه اش در لحظه وداع این بود: « همیشه مرا آبیاری کنید تا سبز بمانم وعطرم سراسر شهررا معطر سازد.» می گفت:« مبادا از یاد من غافل شوید و سلاحم بر زمین بماند. » شبی بیا به یاد شب بوها تا صبح ناله کنیم و شب بو شدن را از خدای شب بوها تقاضا کنیم . بیا به شوق شهادت دست نیاز به سوی خدای شاهد بالا بریم و یک گل شب بوی شهید را واسطه قرار دهیم .

    >> پیوندهای روزانه <<

    >>آرشیو شده ها<<

    >>لوگوی وبلاگ من<<
    غربت . . .

    >>لینک دوستان<<

    >>لوگوی دوستان<<




    >>اشتراک در خبرنامه<<
     

    >>طراح قالب<<